جهان جواهرات | ||
|
![]()
پیدایش انسان پس مي توان بطور خاص گفت : كليه موجودات از ماده تشكيل شده اند و ماده از سلول ، ماده طبق خاصيت قانون بقاء ماده ،دائما" از صورتي به صورت ديگر تبديل مي شود. اين حالت را در موجودات زنده و در علم زيست شناسي جهش مولوكولها مي گويند . اين جهش و تغييرات در موجودات زنده معمولا" به سوي بهتر شدن مي باشد.جانوري كه از يك سلول به چند سلول جهش پيدا كرده هم مقاومتر است و هم مانا تر . اين جهش بخاطر بدست آوردن شرايط زيستي بهتر توسط همه ماده ها و سلولها اتو ماتيك انجام مي شود . اين بهتر شدن و پيشترفت را تكامل مي گويند.نمونه ساده اين تكامل نوزاد قورباغه است كه ابتدا بدون دست پا وبه شكل ماهي به دنيا مي آيد و نمي تواند در بيرون آب زندگي كند چون آب شش دارد. سپس بعد از يك هفته دست و پا در مي آور و باله هاي آن از بين مي روند و سپس چشمهايش بزرگ شده و آب شش ها تبديل به شش مي شوند و قورباغه طي يك ماه تكامل مي يابد. اين اتفاق نيز طي چند ميليون سال براي انسان افتاده است. منشاء انسان كجاست و چرا اسكلت هاي كشف شده از زمانهاي دور با ما اينقدر تفاوت دارند وانسان از كجا آمده ؟؟ اين سوالاتي بود كه از مغز هاي کنجکاو دانشمندان تراوش مي كرد . اسكلت هاي كشف شده از انسانهاي ما قبل تاريخ . يكي سه مييلون سال قدمت دارد و ديگري يك ميليون سال ، با اين تفاوت كه يكي از اينها به غير از اندامش كه در عكس نيست هيچگونه شباهتي به انسان امروزي ندارند ، حتي آرواره ها و دندانها به صورت نيش بوده و گياهخوار بودن را در يكي اثبات و در ديگيري به فاصله چند ميلييون سال انكار مي كند : بخش يك ، فيزيك چه مي گويد : كليه موجودات زنده به خاطر اينكه از ماده و كربن تشكيل شده اند اعم از اينكه اديان الهي دلشان بخواهد يا نخواهد و يا به يك مسلمان بي سوادي در كراچي و يا در تهران بر بخورد يا نخورد و اصل داستان و افسانه آدم و حوا زير سوال برود يا نرود و به اسقف اعظم كليساي انجيلي كه از نظر عقايد هيچ فرقي با مدعیان بیسواد سایر ادیان ندارد بر بخورد و بي احترامي بشود يا نشود، به خاطر عنصر هايي كه در هر ماده وجود دارد دائما" از شكلي به شكل ديگر تبديل شده و يا مي ميرند...بنابراين موجودات زنده با توجه به نيازهاي فيزيكي و مادي دائما" نيازهاي خود را بر طرف مي كنند। بنابراين در جهت تكامل و بهتر شدن حركت مي كنند...اين اصل فيزيك و زيست شناسي است... چارلز داروين نظريه اي را پي ريخت مبني بر فرايند تكاملي موجودات زنده كه با توجه به مطالعات كالبد شناسي ، ديرينه شناسي و ... شباهت هايي را ميان انسان خردورز با انسان نماها و انسان نماها با ميمون ها را اثبات مي كرد . نظرات داروين گسستي در تفكرات مابعد الطبيعي ايجاد كرد كه اين گسست فزوني يافت و كاستي نه . قصد اين مطالعات اين بود : « بنا بر شواهد يافت شده فسيلي از يك تنه اصلي دو شاخه ي مجزا تكامل يافتند كه از يك شاخه ميمون هاي امروزي و از شاخه ي ديگر " همويند " ها يا انسان نماها به وجود آمدند . انسان امروزي يكي از شاخه هاي فرعي بسيار تكامل يافته ي اين شاخه ي دوم است .» گذر از مرحله ي ميمون ها به مرحله ي انسان نماها در اين فرايند تكاملي بسيار حائز اهميت است . از ظهور انسان نماها بيش از دو بيليون سال مي گذرد . تجهيزات بدني او براي مقابله با مجموعه شرايط محيط بيشتر از جانداران اطرافش ضعيف تر بود . نداشتن هيچگونه آلت دفاعي يا هجومي ، امكان بقا ، تغذيه و دفاع را براي او مشكل مي ساخت ؛ اما به قول گوردن چايلد ـ باستان شناس ـ : « انسان خود را مي سازد » . كشفيات باستان شناسي اذعان مي دارد كه اين موجودات ظاهراً قوي تر از طبيعت اطرافشان شدند ، چرا كه توانستند با شرايط محيطي كنار بيايند و بر آن با فرايند تكامل غلبه نمايند . با اين كه گونه اي محدودزا بودند ، توانستند جمعيت شان را فزوني دهند . نستورخ مي نويسد : « پهناي لگن مستقيماً به راه رفتن قائم مربوط است . شكل و ساختمان لگن انسان به علت اين كه سر جنين انسان از جنين ميمون و ميمون انسان نما بسيار بزرگتر است به طور قابل ملاحظه اي تكامل پيدا كرده است . وجه مشخصه ي لگن خاصره جنس ماده گشادتر بودن دهانه لگن از سوي لگن بزرگ به داخل لگن كوچك است . هنگامي كه ميمون هاي انسان نما به روي مي آوردند ، لگن آن ها به سوي پايين تر قرار گرفت يعني با ستون فقرات در يك خط واقع شد . در ميمون هاي پست كه معمولاً چهاردست و پا راه مي روند ، وزن احشاء شكم ( در ماده ها وزن جنين و جفت و مايع به آن اضافه مي شود ) به وسيله جدار تحتاني شكم نگهداري مي شود و لگن بالاتر قرار مي گيرد .
در ميمون هاي انسان نما هنگامي كه تنه در موقع حركت كردن روي شاخه هاي درختان و يا روي زمين كم و بيش قائم است لگن در نگهداري امعاء و احشاء بطن كمك مي كند . در زمان آبستني زنان ، قوه ثقل ، جنين را به طرف لگن مي كشد و مانند اجداد چهارپاي پستاندار منقرض شده ما نيست كه فقط آن را به طرف جدار شكم بكشد . لگن زن با تجديد ساختمان قادر است كه دو وظيفه را به طور كم و بيش رضايت بخش انجام دهد : « به عنوان تكيه گاهي براي بدن به كار مي رود و در عين حال فاصله دهانه ي گشاد كافي براي عبور سر جنين به هنگام زايمان به دست آورد . حاصل اين مطالعات ديرينه شناسي كه بيشتر تحت تاثير فيلسوفان مادي ( ماركس و انگلس ) بود ، مشخص نمود كه تكامل ميمون ها به مرحله ي انسان نماها دو علت مهم داشت : راست قامتي و ابزار سازي . راست قامتي نيز خود معلول دو علت بود ، تغيير در لگن و ستون فقرات . در سپيده دمان تاريخ انساني ، تلاش هاي جنس ماده قابل توجه است . انسان نماها ـ به خصوص جنس نر ـ زودتر متوجه تمايز خود با جنس ماده شدند ، چرا كه تلاش جنس ماده در راستاي راست قامتي ، وضعيت او را سريعتر تغيير داد . نكته جالبي كه بايد بدانيم اين است كه همانطور كه آخرين گزارش دانشگاه هاروارد در مورد تكامل داده اين است كه كليه موجودات در كره ابتدا يك موجود تك سلولي بودند ، لذا اين موجودات به علت اينكه در ميليونها سال پيش نيمي از كره زمين را اب فرا گرفته بود در آب مي زيستند . لذا در نمودار تصويري زیر شروع تكامل و جهش هاي ژنتيكي را از يك ماهي ترسيم كرده است .اين موجودي كه شبيه ماهي است تكامل يافته موجودات كوچكتري از خودش است كه پس از گذشت 10 تا 20 ميليون سال ذره ذره تبديل به ماهي شده اند.
آخرين تغيير تا امروز كه چيزي حدود 900 ميليون سال مي گذرد..جالب است بدانيد كه اين تغیير در همين جا تمام نمي شود و اين جهش ها ادامه دارد...يعني انسانهاي يك مييلون سال ديگر .. با ما تفاوتهاي چشمگيري دارند. براي نمونه به انگشتان كوچك اشاره مي كنیم : اين انگشتان كوچك و بدون فايده روزگاري مانند شصت پا بلند و لاغر بودند. براي دويدن و براي شنا كردن و بالاي بالارفتن از درخت. نتيجه اين حرف از صدها مورد اسكلت پيدا شده انسانهاي چند هزار سال پيش بوده است.اما چيزي حدود 2000 سال است كه كم كم كوچك شده واز زماني كه پوشيدن كفش مورد استفاده بشر قرار گرفت و انسان نيازي به پاي برهنه دويدن و شكار كردن نداشت و از چهار پايان استفاده كرد ، اين انگشت به مرور كوچك شد..امروز كه من با شما صحبت مي كنم اين انگشت كوچك پا انقدر كوچك و بي استفاده شده كه گاهي حركت نمي كند و حتي ناخن هاي آن به علت سايش زياد رشد هم نمي كند ؟؟!!! بنابراين جانور شناسان و اندام شناسان معتقدند كه تا چند نسل آينده اين انگشت انقدر كوچك شده كه ناپديد مي شود.بچه هايي كه امروز به دنيا مي ايند به مراتب انگشت پايشان كوچكتر از پدر و مادر هايشان است...
در حقيقت امروز بيش از يک مليون نوع جانور در جهان وجود دارد و اين يک مليون بخشی کوچک از انواع جانورانيست که در طول زمان در زمين ميزيسته اند. ميتوانید، برای مثال، ببينید که جانوران گروه بندپايان خرچنگی (Trilobita) کاملاً از ميان رفته اند.»برخی از اين ها ممکن است در دومليارد سال گذشته تغييری نکرده باشند. ه- ممكن است براي هر خواننده اي سوال پيش بيايد كه پس اگر همه موجودات دنيا از شاخه خودشان از يك سلول بوجود آمده اند و تكامل يافته و جهش هاي مختلف اينهمه گونه مختلف را بوجود آورده پس خود آن سلول اولي از كجا آمده؟؟ او كه ديگر مادري نداشته ؟؟ تقريباً ميتوان گفت که فيل- يا آدم- در حقيقت تودهء انباشته يی موجودات تک سلوليست. زيرا هر ياختهء بدن ما دارای همان مادهء موروثيست. رمز هويت ما در هر سلول کوچک ما نهان است!!!< تمام فضايل موروثی در تمام سلولها فعال نيست و يکی از رازهای بزرگ حيات آن است که ياخته های يك جانور چند ياخته يی چگونه در وظيفهء خود تخصص مييابند। پاره يی از اين خصايل- ژنها- {فعال} و بقيه {غيرفعال} اند. سلول جگر به اندازهء سلول عصب يا به اندازهء سلول پوست پروتيين توليد نميکند. ولی اين سه نوع سلول هرسه موليکول «DNA» واحدی دارند، اين موليکول حاوی رمز ساختار هر موجود است. چون در جوّ زمين آکسيژن وجود نداشت، طبعاً لايهء آزون محافظی هم دور زمين نبود. يعنی چيزی جلو تشعشعهای کيهانی را نميگرفت. اين نيز واجد اهميت است چون اين تشعشعها احتمالاً به تشکيل نخستين موليکول مُرکب ياری رساند. همين تابشهای کيهانی منبع واقعی انرژی بود که باعث شد مواد گوناگون شيميايی بر روی زمين درهم آميزند و به صورت موليکول درشت پيچيده يی درآيند. پس : .....نخست آنکه آکسيژن در جوّ زمين وجود نداشته باشد و دوم اين که تشعشعهای کيهانی به زمين بتابد حال كه اين نكات را دانستيم به تعريف دارويس در مورد مي پردازيم كه اين سلول مادر چيست و از كجا آماده بوده :"داروين مي گويد اگر ، بتوانيم حوضچهء گرمی را در نظر آوريم که در آن انواع و اقسام نمکهای حاوی آمونياک، فسفر، نور، دما، برق و غيره وجود داشته باشد و به کمک فعل و انفعالهای شيميايی ترکيبهای پروتيينی در آن جا پديد آيد و اين ها آمادهء تغييرهای پيچيده تر باشد . . ....داروين دارد فلسفه بافی ميکند که سلول اوليه چگونه احياناً ممکن است از ماده يی غيرآلی به وجود آمده باشد. اين مرتبه هم تيرش به هدف ميخورد. دانشمندان امروز فکر ميکنند شکل اوليهء حيات در نوعی {حوضچهء گرم} پيدا شد. درست همان طور که داروين حدس زده بود در اين {حوضچهء گرم}- يا سوپ آغازين، به گفتهء دانشمندان امروزی- روزگاری موليکول درشت بی نهايت پيچيده يی شکل يافت که خاصيتی شگفت آسا داشت: ميتوانست به دو بخش همسان تقسيم شود. بدين ترتيب، فرايند طولانی تکامل شروع شد. اگر مطلب را قدری ساده کنيم، ميتوان گفت که حال داريم از نخستين مادهء موروثی، از نخستين «DNA» يا نخستين سلول زنده، صحبت ميکنيم. اين سلول بارها و بارها خود را به اجزای کوچکتر بخش کرد- ولی استحاله و تبديل از همان مرحلهء اول شروع شد. پس از گذشت مليونها سال، يکی از اين موجودات تک سلولی به موجود چند سلولی پيچيده تری متصل شد. بدين ترتيب نورساخت (فوتو سنتز) نباتان آغاز گرديد و آکسيژن در جوّ پديد آمد. اين رويداد دو نتيجه داشت: يک، جوّ موجود تکامل جانورانی را که از راه ريه نفس ميکشند ميسر ساخت. دو، اين جوّ حيات را از تشعشعهای کيهانی زيانبار محافظت کرد. همين تشعشعهايی که احتمالاً {جرقهء} حياتیِ شکل پذيریِ نخستين سلول بود، در عين حال برای انواع حيات مضر بود.» حيات در {درياها}ی اوليه آغاز شد، مقصود از سوپ آغازين همين است। در آن جا حيات ميتوانست مصون از اشعه های زيانبار زيست کند. مدتهای درازی پس از آن، پس از پديدآمدن جوّ در محيط زيستی اقيانوس، نخستين دوزيستان به خشکی خزيدند. بقيهء ماجرا را قبلاً برايت گفته ام. حال ما اين جا، در اين کُلبه وسط جنگل، نشسته ايم و به گذشته، به فرايندی که سه يا چهار مليارد سال به طول انجاميد، مينگريم. اين فرايند طولانی سرانجام در درون ما از خود آگاهی پيدا کرده است .
نظرات شما عزیزان:
یک مطلب دیگه
وبلاگتون میزون و کار بیسته. ممنونم معلومه واسش خیلی زحمت کشیدید
سلام.
اون (داروین)یا هر کس دیگری که دوست داره به خودش بباله که از نسل میمون هست مبارکش باشه. والا من که مطمئن هستم از نسل آدمیزادم. اما یک سئوال چرا دارند تو اروپا به هر استادی که بخواد خلاف نظر داروین حرفی بزنه می توپند و آخرش هم اخراجش می کنند؟(از دانشگاه) مگه نه اینکه بایست بحث علمی باشه. چرا به کسی اجازه نمی دند تو اروپا و آمریکا خلاف نظر داروین فکر کنه؟ من میمون زاده نیستم. شما رو نمی دونم |
|
[ طراحی : روز گذر ] [ Weblog Themes By : roozgozar ] |